Quantcast
Channel: متــــرجـــــم عـــربی - دکتر مهدي شاهرخ
Viewing all articles
Browse latest Browse all 578

ناقد و نظریه پرداز معاصر یوسف خال

$
0
0

ناقد و نظریه پرداز معاصر یوسف خال

 یوسف خال شاعر، مترجم، روزنامه نگار و ناقد ادبى معاصر عرب. در 1334 (1295ش)/ 1916 در روستاى عمارالحصن در سوریه به دنیا آمد (اعلام الادب العربى المعاصر، ج 1، ص 525؛ درباره اختلاف در تاریخ تولد وى رجوع کنید به آماتیس، ص 13ـ14، 26). پس از چند سال خانواده اش به شهر طرابلس لبنان مهاجرت كردند؛ پدرش، عبداللّه، كشیش كلیساى پروتستان بود.

یوسف دوره ابتدایى و دبیرستان را از 1305ش/1926 تا 1311ش/1932 در مدرسه امریكایى طرابلس گذراند (اعلام الادب العربى المعاصر، همانجا؛ آماتیس، ص 27). در همین سالها برخى از اشعارش را در نشریات به چاپ مىرساند و به همین سبب به كار مطبوعاتى علاقهمند شد. او در تابستان 1313ش/1934 به حزب ملى گراى سوریه به رهبرى آنطوان سعاده پیوست و در نشریه النهضة كه ارگان این حزب بود، مقاله مى نوشت تا اینكه در 1317ش/1938 این نشریه تعطیل شد و یوسف براى ادامه تحصیل به كالج امریكایى شهر حلب رفت. در آنجا با عمر ابوریشه* و میخاییل نُعَیْمه*، كه براى ایراد سخنرانى به دانشگاه آمده بود، آشنا شد و شعر سیاسى ابوریشه او را تحت تأثیر قرار داد. یوسف در 1318ش/1939 كالج را ترك كرد و در مدرسه امریكایى شهر صیدا به تدریس ادبیات عرب مشغول شد. سپس در 1321ش/1942 براى تحصیل در رشته فلسفه به دانشگاه امریكایى بیروت رفت، در آنجا با استاد برجسته فلسفه در لبنان، شارل مالك، آشنا شد و تحت تأثیر اندیشههاى او از حزب ملىگراى سوریه كناره گرفت (اعلام الادب العربى المعاصر، ج 1، ص 525ـ526؛ آماتیس، ص 30، 33ـ35).

خال متخصص رشته فلسفه بود، اما اشعارش سبب شهرت او شد و از همین رو در 1323ش/1944 براى تدریس زبان و ادبیات عرب به دانشگاه امریكایى بیروت دعوت شد (اعلامالادب العربى المعاصر، همانجا). در 1324ش/ 1945 نخستین مجموعه شعرش با عنوان الحریة در بیروت منتشر شد. او در 1326ش/1947 تدریس را رها كرد و سردبیر مجله صوتالمرأة شد كه ارگان جامعه زنان لبنان بود. یك سال بعد به امریكا رفت و در سازمان ملل متحد به عنوان كارمند عالى رتبه مشغول به كار شد. در 1329ش/1950 در جریان استقلال لیبى به عنوان مترجم از طرف سازمان ملل به آنجا اعزام شد. پس از بازگشت به نیویورك و ادامه شغل قبلى، مدتى هم به كارهاى تجارى مشغول بود و در 1333ش/1954 سردبیر نشریه الهدى در نیویورك شد (آماتیس، ص 51ـ53). در این زمان یوسف از یكسو به سبب پروتستان بودن با انتقاد شدید مارونی ها مواجه بود و از سوى دیگر، ایلیا ابوماضى* كه در آن زمان در مجله السمیر، رقیب الهدى، مقاله مى نوشت با او خصومت شدیدى داشت (رجوع کنید به بدوى، ص 241؛ آماتیس، ص 53ـ54).

وسف خال در 1334ش/1955 به لبنان بازگشت و مدت كوتاهى عضو تحریریه مجله الصیاد و سپس مسئول صفحه فرهنگى نشریه النهار شد و مطالب مهمى درباره مسائل فرهنگى و نوگرایى ادبیات عرب، در این نشریه مطرح كرد (آماتیس، ص 61). از 1313ش/1934 كه نخستین مقالات او در مجله الشباب در لبنان به چاپ رسید تا 1335ش/1956 كه مجله شعر را منتشر كرد، وى با بیش از چهارده نشریه همكارى داشت و ماحصل تمام این تجربیات انتشار مجله شعر بود كه در مدت كوتاهى یكى از برجستهترین و مهمترین مجلات ادبى سرزمینهاى عربى شد (رجوع کنید به همان، ص 41؛ بدوى، همانجا). وى همزمان با سردبیرى مجله شعر، مؤسسه انتشارات «شعر» را نیز به راه انداخت و دفترها و دیوانهاى بسیارى از شاعران نوپرداز عرب را به چاپ رساند، اما پس از مدتى ورشكسته شد. وى در 1340ش/1961 مجله ادبى دیگرى با نام ادب منتشر كرد كه دو سال بعد تعطیل شد. وى همچنین مدیریت یك نمایشگاه آثار هنرى به نام واحد را برعهده داشت كه سالها میزبان جلسات پرشور هفتگى شاعران و نویسندگان پیشرو عرب بود؛ شاعرانى نظیر اُنسىالحاج، شوقىابىشَقره، فواد رِفقه و توفیق صایغ* كه با وجودِ داشتنِ سلایق و گرایشهاى گوناگون، نشستهایى موافق با فضاى زنده و پرشور ادبى بیروت در دهه 1330 و 1340/ 1950 و 1960 داشتند (رجوع کنید به بدوى، همانجا؛ آماتیس، ص 73ـ 75؛ استاركى، ص 88). وى همچنین در مجامع بسیارى از قبیل باشگاه بینالمللى داستاننویسى (نادىالقصة الدُوَلى) و جمعیت اهل قلم (جمعیة اهل القلم) در لبنان عضویت داشت و مدت كمى قبل از درگذشتش، از دولت لبنان مدال لیاقت دریافت كرد؛ او براثر بیمارى سرطان در 1366ش/1987 در لبنان درگذشت (رجوع کنید به اعلامالادب العربى المعاصر، ج 1، ص 525؛ ثلاثة شعراء و صحافى، ص 199؛ آماتیس، ص 97).

یوسف خال با تأسیس مجله شعر (رجوع کنید به شعر*، مجله) كوشید از یكسو، خود را شاعرى نوگرا و نظریهپرداز معرفى كند و از سویى دیگر، براى شاعران و نویسندگان جوانِ نوپرداز نقش سرپرست و پدر را داشته باشد. تأثیر او در جنبش نوگرایى شعرعرب شاید با نقش ازرا پاوند (عذرا باوند) در جنبش ایماژیستها قابل مقایسه باشد (>دایرةالمعارف ادبیات عربى<، ذیل مادّه).

وى در آغاز كار پیرو سعید عقل، رهبر شاعران نمادگراى لبنان، بود. در نخستین دفتر شعر یوسفخال، الحریة، تأثیر سعید عقل به خوبى نمایان است. دومین اثر وى نمایشنامه منظومى است به نام هیرودیا (1954) كه در نیویورك منتشر شد. در این دو اثر از یوسف خال، شاعر نوگراى سالهاى بعد، نشان زیادى دیده نمىشود (بدوى، ص 241ـ242).

او هنگام اقامتش در امریكا با شعر پاوند، تى، اس، الیوت، رابرت فراست و بسیارى از شاعران جوان غرب آشنا شد و این امر سبب شد كه از شیوه فاضلانه سعید عقل دورى كند (بدوى، همانجا).

دفتر البئرالمهجورة (چاه متروك، بیروت 1958) دربرگیرنده تجربیات شاخص و برجسته او در شعر پیشرو عرب است. در نخستین شعر از این مجموعه با عنوان «الى عذرا باوند» دو نكته دریافت مىشود؛ یكى، علاقه و تعلق خاطر شاعر به شاعران غرب، بهویژه پاوند، و دیگر اینكه در این شعر، شاعر چهرهاى مسیحایى دارد كه نه تنها حیات مىبخشد بلكه باید در راه مطلوب، جان خود را نیز فدا سازد. این تصویر در اشعار دیگر وى نیز به شكلهاى گوناگون دیده مىشود (رجوع کنید به بدوى، همانجا؛ خال، 1979، ص 197ـ198). معروفترین شعر خال «البئر المهجورة» است كه نام همین دفتر شعرى اوست. این شعر كه ساختارى روایتگونه دارد، روایت تازهایست از موضوع مصلوب شدن مسیح و بر احیاى جامعه از طریق ایثار آگاهانه تأكید دارد. استفاده از تصویر آب در این شعر، نماد تقابلِ میانِ آب و خشكى یا زندگى و مرگ است؛ این نماد كه اصالتى دینى دارد در اشعار حاوى*، سیّاب* و آدونیس نیز دیده مىشود. نماد دیگر شعر یوسف خال، دریاست كه گاه نشان روح ماجراجو و سركش شاعر و گاه نماد نوزایى و تجدید حیات عرب است (رجوع کنید به بدوى، ص243؛ جبرا، ص38ـ39؛ نیز رجوع کنید به خال، 1979، ص203ـ 209). شاید بتوان تمامى اشعار این دفتر را شعرى واحد تصور كرد و با این دفتر، شعر او از گذشته و شاعران دیگر متمایز مىشود (رجوع کنید به جبرا، ص 38).

با انتشار دفتر قصائد فى الاربعین (شعرهاى چهلسالگى؛ بیروت 1960) تجربیات وى در شعر پیشرو عرب كامل شد. اشعار این دفتر بیشتر پیامى از رضایت و خرسندى دارند و تجربههاى معنوى شاعر در این اشعار حیات مىیابد (رجوع کنید به بدوى، ص 244).

خال، به همراه آدونیس، سیّاب، حاوى و جبرا، به «الشعراء التموزیون» معروفاند. تموز در شعر این شاعران نمادى براى بیدارى تمدن عرب از خواب و رخوت طولانى است (رجوع کنید به جبرا، ص40؛ موریه، ص 371؛ نیز رجوع کنید به جبرا ابراهیم جبرا*).

در مقایسه با بسیارى از معاصرانش، شعر یوسفخال كیفیتى معنوى و ماورایى دارد و سرشار است از تصاویر كتاب مقدس كه باتوجه به مذهب وى امرى كاملا طبیعى است (>دائرةالمعارف ادبیات عربى<؛ استاركى، همانجاها). وى همچنین با بهرهگیرى گسترده از تلمیحات توراتى، این نوع اشارات را كه در شعر عرب چندان رواج نداشت، شكوفا كرد. تصاویر و تلمیحات مسیحى خال برخاسته از باورى عمیق و حقیقى است، شیوه نگرش او به مسیحیت بسیار شبیه نگرش جبران خلیل جبران* است و شاید بهسبب همین نوع نگرش، یوسفخال كتاب پیامبر جبران را از انگلیسى به عربى، با عنوان النبى (بیروت 1968) ترجمه كرده است (رجوع کنید به >دایرةالمعارف ادبیات عربى<، همانجا؛ نیز رجوع کنید به جیوسى، ج 2، ص 715؛ استاركى، همانجا).

سهم یوسفخال در پیدایش بُعد اسطورهاى در شعر معاصر عرب بسیار تعیین كننده است و شاعران تموزى به پیشاهنگى او و ترجمههایش از شعر امریكایى و انگلیسى مدیوناند (>دایرةالمعارف ادبیات عربى<، همانجا؛ نیز رجوع کنید به جبرا، ص39ـ42؛ اسماعیل، ص213ـ216). تأثیر الیوت بر شعر شاعران تموزى كاملا نمایان است (ماهر شفیق فرید، ص 187). خال چه در شعر و چه در نظریهپردازى ادبى عمیقآ تحت تأثیر الیوت است و به همین دلیل به همراه آدونیس، سرزمین ویران الیوت را با عنوان الارضالخراب در 1337ش/1958 ترجمه كرده است (رجوع کنید به حلاوى، ص 73ـ75).

هداره (ص 260) معتقد است كه خال كوشیده ایمان مسیحى الیوت را به شعر عربى منتقل كند، اما از حد یك مقلد بىتجربه فراتر نرفته و تخیل وى نتوانسته تصویرى زنده و پویا از ایمان مسیحى در شعر عرب ارائه دهد.

خال با بهرهگیرى از شعر غرب و خصوصآ الیوت، شگردها و تكنیكهاى شعر غربى را بهخوبى در شعر خود به كار گرفته كه این امر به شعر وى غناى خاصى بخشیده است (براى نمونه رجوع کنید به موریه، ص 330، 338ـ340، 348، 356).

خال معتقد بود كه در شعر باید زبان محاوره و زنده امروز جانشین زبان فصیح عربى شود و به همین دلیل، مخالفانش او را مسبب هرج و مرج در شعر معاصر عرب مىدانند (رجوع کنید به خال، 1370ش، ص 48ـ49؛ نیز رجوع کنید به بنیس، ج 3، ص 83ـ84). با این حال، او و چند شاعر دیگر كوشیدند در قواعد زبان هنجارشكنى كنند و از برخى قواعد حاكم بر زبان خارج شوند (رجوع کنید به جیوسى، ج 2، ص 675؛ موریه، ص 411ـ412؛ خیربك، ص 155ـ156؛ براى نمونه رجوع کنید به خال، 1979، ص 232). نازكالملائكه (ص 291ـ292) از این كار بهشدت انتقاد كرده است و آن را دلیلى بر ضعف این شاعران مىداند. این هنجارشكنیها بعدها در شعر شاعران دیگر تكرار نشد، زیرا این تغییرات از سرِ نیاز زبان و شعر نبود بلكه معدودى شاعر از جمله خال چنین قصدى داشتند (رجوع کنید به بنیس، همانجا).

نوگرایى و سركشى و تمرد وى در شعرش در واقع قیامى است بر خواب و خمودگى مردم سرزمینش. شعر وى هم تصویرگر درد و رنج است و هم لذت و از میان این دو، مسائل دینى را یا نگرش عمیق فلسفى بیان مىكند. اسطورههاى او نمادى از گرفتاریهاى همنسلان اوست كه مصیبتهاى عظیم دارند و آرزوهاى بزرگ (رجوع کنید به طباع، ج 2، ص 512ـ513؛ جبرا، ص 47).

شعر او به لحاظ لحن معنوى عمیق و ضربآهنگ آرام، در تضاد با لحنهاى تحریكآمیز و خطابى سیاسى آن دوران، در شعر معاصر عرب متمایز باقىمانده است (>دایرةالمعارف ادبیات عربى<، همانجا). نثرى كه یوسف خال در دو دهه آخر زندگى بهكار گرفت، در میان بهترین نثرهاى این دوران قرار مىگیرد. رسائل الى دون كیشوت (بیروت 1979) زمانى نوشته شد كه جنگ داخلى و بدبینى و یأس سرزمین وى را فراگرفته بود، با این حال او در این اثر باور عاطفى دوباره زیستن و زایش دوباره را با لحنى عرفانى و تأثیرگذار ارائه مىكند (همانجا).

تمام دفترهاى شعر خال، به همراه نمایشنامه منظوم هرودیاس، در یك جلد با عنوان الاعمالالشعریة الكاملة در 1352ش/1973 در بیروت به چاپ رسید.

آدونیس منتخبى از اشعار خال را با عنوان قصائد مختارة با مقدمهاى درباره شاعرىخال در 1342ش/1963 در بیروت منتشر كرده است. یوسف خال كتابى نیز با عنوانِ الحداثة فىالشعر (بیروت 1978) دارد كه به مسئله نوگرایى در شعر معاصر عرب مىپردازد و در مبانى نظرى تحت تأثیر آراى الیوت است (رجوع کنید به حلاوى، ص 35ـ39). ترجمههاى الكتابالمقدس : العهدالجدید (بیروت 1978)؛ دیوانالشعر الأمیركى (بیروت 1958)؛ قصائد مختارة (بیروت 1978)، و برگزیده اشعار رابرت فراست، نیز از اوست (براى اطلاع از آثار كامل وى رجوع کنید به اعلامالأدبالعربى المعاصر، ج 1، ص 528ـ529).

منابع: ژاك آماتیس، یوسف الخال و مجلته «شعر»، بیروت 2004؛ عزالدین اسماعیل، الشعر العربى المعاصر: قضایاه و ظواهره الفنیة و المعنویة، بیروت 1988؛ اعلام الادب العربى المعاصر: سیر و سیر ذاتیة، چاپ رابرت كمبل، بیروت: الشركة المتحدة للتوزیع، 1996؛ محمد بنیس، الشعر العربى الحدیث: بنیاته و ابدالاتها، دارالبیضاء 2001؛ ثلاثة شعراء و صحافى: رسائل جبرا ابراهیم جبرا، یوسف الخال و توفیق صایغ الى ریاض نجیب ریس، بیروت: ریاض الریس للكتب و النشر، 1996؛ جبرا ابراهیم جبرا، النّار و الجوهر: دراسات فى الشعر، بیروت 1982؛ یوسف حلاوى، المؤثرات الاجنبیة فى الشعر العربى المعاصر، بیروت 1997؛ یوسف خال، الاعمال الشعریة الكاملة، بیروت 1979؛ همو، «جهان من، زبان من» (مصاحبه)، ترجمه و نگارش حسن حسینى، كیان، سال 1، ش 1 (آبان 1370)؛ كمال خیربك، حركة الحداثة فى الشعر العربى المعاصر: دراسة حول الاطار الاجتماعى الثقافى للاتجاهات و النبى الادبیة، قام بالترجمة: لجنة من اصدقاء المؤلف، بیروت 2009؛ عمر طباع، الرفض فى الشعر العربى المعاصر، بیروت 1427/2006؛ ماهر شفیق فرید، «اثر ت. س. الیوت فى الادب العربى الحدیث»، مجلة الفصول، ج 1، ش 4 (رمضان 1401)؛ شموئیل موریه، الشعر العربى الحدیث: 1800ـ1970، تطور اشكاله و موضوعاته بتأثیر الادب الغربى، ترجمه و علق علیه شفیع سید و سعد مصلوح، قاهره 2003؛ نازكالملائكه، قضایا الشعر المعاصر، بیروت 1962؛ محمد هداره، بحوث فى الادب العربى الحدیث، بیروت 1994؛


Viewing all articles
Browse latest Browse all 578

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>